Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (1604 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Treffpunkt
{m}
U
محل دیدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
treffen
U
دیدار کردن
bis später!
U
به امید دیدار!
Lebe wohl!
U
به امید دیدار!
besuchen
U
دیدار کردن
Meine Schwester kam voriges Wochenende mit ihrem zahlreichen Nachwuchs zu Besuch.
U
هفته پیش خواهرم با فرزندان بیشمارش آمد برای دیدار.
Ich gehe zur Disco, um Freunde zu treffen.
U
من به دیسکو میروم تا دوستان را ملاقات کنم
[برای دیدار دوستان]
.
Sie kam auf einen Sprung herein.
U
او
[زن]
آمد تو سری بزند
[برای دیدار کوتاه]
.
Ich muss gestehen, ich besuche meine Eltern nicht so oft wie ich sollte.
U
من اعتراف می کنم که من پدر و مادرم را به اندازه ای که باید دیدار بکنم نمی کنم.
Fußballanhänger, der systematisch alle Auswärtsspiele seiner Mannschaft besucht
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
Beileidsbesuch
{m}
U
دیدار به منظور تسلیت یا همدردی
Ich freue mich, Dich bald wieder zu sehen.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
Ich freue mich sehr auf ein baldiges Treffen mit Ihnen.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
Ich freue mich sehr, Sie bald zu treffen.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
Abschiedsbesuch
{m}
U
دیدار خداحافظی
Besuch
{m}
U
دیدار
Anstandsbesuch
{m}
U
دیدار رسمی
Begegnung
{f}
U
دیدار
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com
